دوبله شده IMDB #112

دانلود دوبله فارسي فيلم To Kill a Mockingbird 1962

4.1از 7 رای
  • نام فیلم :
    Du silence et des ombres...
  • کارگردان :
  • مدت زمان :
    129 دقیقه
  • لینک IMDB :
    در
  • سال انتشار :
  • نویسنده :
    Harper Lee,Horton Foote
  • رده سنی :
    12
  • زبان :
    English
  • ژانر :
    |
  • تعداد رای :
    ۳۲۳٬۰۸۲
  • بوجه :
    $2,000,000
  • امتیاز منتقدین :
    88/100
  • ستارگان :
    Gregory Peck,John Megna,Frank Overton,Rosemary Murphy,
  • خلاصه ای از جوایز :
    برنده 3 اسکار. 14 بار برنده جایزه و 16 بار نامزد دریافت جایزه.
  • خلاصه فارسی داستان :
    این فیلم بر اساس کتاب منتخب نوشته شده توسط "هارپر لی" می باشد که داستان "آتیکوس فینچ"، وکیلی که در آلاباما جایی که در سال 1930 تبعیض نژادی همچنان بر پا بود زندگی می کند را به تصویر می کشد. این وکیل سعی دارد تا از مرد سیاه پوستی که متهم به تجاوز به یک زن سفید پوست است، دفاع کند. م ...
  • خلاصه انگلیسی داستان :
    Atticus Finch, a lawyer in the Depression-era South, defends a black man against an undeserved rape charge, and his children against prejudice.
  • توضیحات :
    نام پارسي : کشتن مرغ مقلد

    (2023/06/29)

  • بروزرسانی : دوبله فارسی ت کامل صدای ریل جایگزین شد.
  • دانلود فیلم
  • پخش آنلاین
  • لیست کامل بازیگران
  • لیست کامل جوایز
  • عوامل دوبله
نسخه جدید بدون فیلتر اپلیکیشن دانلود کنید
  • Academy Awards, USA

    وضعیت
    سال
    برای
    افراد
    برنده
    1963
    Best Actor in a Leading Role
    برنده
    1963
    Best Writing, Screenplay Based on Material from Another Medium
    برنده
    1963
    Best Art Direction-Set Decoration, Black-and-White
    نامزد
    1963
    Best Picture
    نامزد
    1963
    Best Actress in a Supporting Role
    نامزد
    1963
    Best Director
    نامزد
    1963
    Best Cinematography, Black-and-White
    نامزد
    1963
    Best Music, Score - Substantially Original
  • Golden Globes, USA

    وضعیت
    سال
    برای
    افراد
    برنده
    1963
    Best Actor - Drama
    برنده
    1963
    Best Original Score
    برنده
    1963
    Best Film Promoting International Understanding
    #
    نامزد
    1963
    Best Motion Picture - Drama
    #
    نامزد
    1963
    Best Director
  • BAFTA Awards

    وضعیت
    سال
    برای
    افراد
    نامزد
    1964
    Best Film from any Source
    #
    نامزد
    1964
    Best Foreign Actor
  • American Cinema Editors, USA

    وضعیت
    سال
    برای
    افراد
    نامزد
    1963
    Best Edited Feature Film
  • Cannes Film Festival

    وضعیت
    سال
    برای
    افراد
    برنده
    1963
    نامزد
    1963
  • David di Donatello Awards

    وضعیت
    سال
    برای
    افراد
    برنده
    1963
    Best Foreign Actor (Migliore Attore Straniero)
  • Directors Guild of America, USA

    وضعیت
    سال
    برای
    افراد
    نامزد
    1963
    Outstanding Directorial Achievement in Motion Pictures
  • Laurel Awards

    وضعیت
    سال
    برای
    افراد
    برنده
    1963
    Top General Entertainment
    #
    نامزد
    1963
    Top Male Dramatic Performance
    نامزد
    1963
    Top Female Supporting Performance
  • National Film Preservation Board, USA

    وضعیت
    سال
    برای
    افراد
    برنده
    1995
    #
  • New York Film Critics Circle Awards

    وضعیت
    سال
    برای
    افراد
    نامزد
    1963
    Best Film
    #
    نامزد
    1963
    Best Screenplay
  • Online Film & Television Association

    وضعیت
    سال
    برای
    افراد
    برنده
    2003
    Motion Picture
    #
  • PGA Awards

    وضعیت
    سال
    برای
    افراد
    برنده
    1999
  • Writers Guild of America, USA

    وضعیت
    سال
    برای
    افراد
    برنده
    1963
    Best Written American Drama

چنگیز جلیلوند، زنده یاد مهدی آژیر، خسرو خسروشاهی، زنده یاد مهین بزرگی، زنده یاد اصغر افضلی، ایران بزرگمهر و…

دیدگاه ها

4 دیدگاه

  • Humphrey Bogart پاسخ جمعه , 30 دسامبر 2022

    از بهترین فیلمهای تاریخ سینما و برنده جایزه اسکار ۱۹۶۲ سیاه و سفید میباشد
    با گویندگی استاد “چنگیز جلیلوند” برای صداپیشگی “گریگوری پک”

  • no avatar
    رضا پاسخ جمعه , 30 ژوئن 2023

    نقد دارای اسپویل داستان فیلم
    ——————————————–
    بررسی فیلم:
    کشتن مرغ مقلد
    راجر ایبرت ۱۱ نوامبر ۲۰۰۱
    ——————————————–

    گرگوری پک برای بازی در نقش آتیکاس فینچ در فیلم «کشتن مرغ مقلد» برنده جایزه اسکار شد. فیلم در دسامبر ۱۹۶۲ منتشر شد، آخرین ماه از آخرین سال دوران راضی کننده پس از جنگ. درنوامبر سال بعد، جان اف کندی ترور شد. دیگر هیچ چیز دوباره مثل قبل نشد . نه مرگ آدم هایی مثل مارتین لوتر کینگ، رابرت کندی، مالکوم ایکس، مدگار اوورز(از فعالان جنبش حقوق مدنی سیاهپوستان آمریکا)، نه بدنبالش جنگ ویتنام، نه حتی پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ اتفاقی نیفتاد. امیدوار کننده ترین تحول آن دوره آمریکا جنبش حقوق مدنی بود که یک سری شوک های قانونی و اخلاقی به نژاد پرستی وارد کرد. اما فیلم «کشتن مرغ مقلد» که داستانش در سال ۱۹۳۲ درمنطقه می کومب، آلاباما می گذرد، از واقعیت های زمان خود فقط به عنوان پس زمینه ای برای پرتره ساختن از یک سفیدپوست شجاع لیبرال استفاده می کند. این فیلم مورد علاقه بسیاری از مردم باقی مانده است. در حال حاضردر نظرسنجی پایگاه های اینترنتی به عنوان بیست و نهمین فیلم برتر تاریخ فهرست شده است(تا آن زمان). چنین نظرسنجی‌هایی دارای اهمیت هستند، اما مطمئناً فیلم و رمان هارپرلی که فیلم بر اساسش ساخته شده ، طرفداران زیادی دارد. این کتاب توسط بسیاری از مردم شیکاگو به عنوان بخشی از ابتکار در سطح شهر همراه بابحث های کتاب خوانده می شود. این کتابی است که به زیبایی نوشته شده ، اما باید از آن نه به عنوان گزارشی از موضوع هایی که وجود داشته وهنوز هم دارد ، باید از آن ها استفاده و در موردش تفکر کرد. این رمان که بر روی سه کودک خردسال، به ویژه سردسته آنها که پسر بچه ای است تمرکز می کند،قدرت داستان را با این دیدگاه بیان می کند : خوبی ها و بدی های جهان را از چشم یک کودک شش ساله می بیند. فیلم بر شخصیت پدرش، آتیکاس فینچ، تأکید می‌کند، اما از منظر جدیدی،که باید به اندازه یک بزرگسال که در آن زمان و مکان دیده شود، واکاوی نمی کند. رابرت مولیگان، کارگردان،منطقه می‌کامب را به‌عنوان «شهر پریشان قدیمی » متشکل از جاده‌های خاکی، نرده‌ها، درختان تاک ، کوه ها ، جلوی ایوانهایی که توسط ستون‌های آجری، صندلی‌های گهواره‌ای وبا کلاه های پانامایی برپا شده است، تداعی می‌کند. دختر (مری بادهام) و برادر ده ساله اش جیم (فیلیپ آلفورد) با پدر زن مرده اشان آتیکاس فینچ (گریگوری پک) و زن خانه دار سیاه پوستشان کالپورنیا (استل ایوانز) زندگی می کنند. آنها با همسایه جدیدی به نام “دیل” هریس (جان مگنا) دوست می شوند که عینکی زده، که با دایره لغات گسترده اش حرف می زند، از سن خودش کوچکتر نشان می دهد و گفته می شود از دوست دوران کودکی هارپر لی(نویسنده داستان)، با نام ترومن کاپوتی الهام گرفته است. آتیکاس هر روز صبح به دفتر وکالتش در مرکز شهر می رود و بچه ها در بی حالی روزهای گرم بازی می کنند. تخیل زیاد آنها درباره درگیری در خانه رادلی است، درست پایین خیابان، که همیشه تاریک، سایه دار و بسته به نظر می رسد. جیم به دیل می گوید که آقای رادلی پسرش بو را با زنجیر به تخت بسته اورا درخانه نگه می دارد، و بو را اینطور توصیف می کند: ” ردپایش، حدود شش فوت و نیم قد دارد. او سنجاب ها را خام خام و تمام گربه هایی را که می گیرد می خورد. یک جای زخم بزرگ و دندانه داری تمام صورتش را پرکرده است. دندان هایش زرد و پوسیده اند. چشمانش ازحدقه بیرون زده اند. بیشتر اوقات آب از دهانش می آید.” البته اولین نشانه ها گواهی می دهد که جیم هرگز بو را ندیده است. در این آرامش صلح آمیز اتفاقی پر سرو صدا می افتد. قاضی شهر از آتیکاس می خواهد از مرد سیاهپوستی به نام تام رابینسون (براک پیترز) که متهم به تجاوز به یک دختر سفیدپوست فقیر به نام مایلا ویولت ایول (کالین ویلکاکس) است، دفاع کند. البته سفیدپوستان زیادی مخالف مرد سیاهپوست هستند که به نظر می رسد اورا گناهکار هم می دانند .مایل باب (جیمز اندرسون) با آتیکاس برخورد بدی می کند و به طور غیرمستقیم فرزندانش را تهدید می کند. کودکان نیز در مدرسه مورد تمسخر قرار می گیرند و با هم دعوا می کنند. آتیکاس به آنها توضیح می دهد که چرا از یک سیاهپوست دفاع می کند به آنها در استفاده از کلمه “سیاهپوست” هم هشدار می دهد. صحنه های دادگاه که در فیلم بیشتر مورد تحسین قرار می گیرند ،کاملا نشان دهنده این است که که تام رابینسون بی گناه است، هیچ تجاوزی هم اتفاق نیفتاده است، مایل باب به سراغ رابینسون می رود، او سعی می کند فرار کند، باب ایول دختر را کتک زده، و او از شرم در مورد آن دروغ می گوید. توجه آتیکاس به مرد سیاه پوست در هیئت منصفه یکی از صحنه های عالی گریگوری پک است، البته هیئت منصفه کاملا سفیدپوست تام رابینسون را مقصر می دانند. این حکم با سکوت عجیبی روبرو می شود: بدون هیاهوی پیروزی از سوی باب ، بدون فریاد اعتراض سیاه پوستان در سالن دادگاه. سفیدها به سرعت از آنجا خارج می‌شوند، اما سیاه‌پوستان باقی می‌مانند و در سکوت به احترام آتیکاس می‌ایستند که او کمی بعد بیرون می‌رود. اسکات و برادرش در طول دادگاه کنار سیاهپوستان می‌نشینند، حالا یک وکیل می‌گوید: “خانم ژان لوئیز، برخیز، که پدرت درگذشت. اینجا مشکل من این است که اعتقاد تام رابینسون اتکای اصلی فیلم نیست، صحنه‌ای که درست از او می گذرد تا بر اشرافیت آتیکاس فینچ تمرکز کند. من همچنین از فقدان عاطفی عموم در دادگاه تعجب می کنم، فیلم فقط با اتفاقات بعدی اش گیج کننده تر می شود. کلانتر به آتیکاس می گوید که در حالی که تام رابینسون را برای نگهداری به نزدیکی ابوتسویل می بردند، او سست شده و سعی کرده فرار کند. همچنانکه آتیکاس داستان را ادامه می دهد: “معاون او را صدا زده که متوقفش کند. تام متوقف نمی شود.به او شلیک شده تا او را زخمی کنند و فرار نکند. او کشته می شود. معاون می گوید تام مانند مردی دیوانه ای می دوید.” اینکه سردسته باورمی کند که دقیقاً این اتفاق افتاده است، معتبر است. اینکه آتیکاس فینچ، یک بزرگسال لیبرال ساکن(جنوب عمیق ) Deep South در سال ۱۹۳۲، هیچ سوالی در مورد آن ندارد، باور نکردنی است. در سال ۱۹۶۲ ممکن است برخی از مخاطبان (سفیدپوست) باور کنند که تام رابینسون به طور تصادفی هنگام تلاش برای فرار کشته شده است، اما در سال ۲۰۰۱ چنین داستان هایی با بدبینی خسته کننده ای روبرو می شوند. این صحنه سازی ها بسیار غیرممکن است. آتیکاس به خانه تام رابینسون می رود تا خبر غم انگیز را به بیوه اش هلن بدهد. کیم همیلتون نقش او را بازی می‌کند (که نه تنها درفیلم به اوفرصتی داده نشده، در واقع هیچ خط گفتاری هم در فیلمی که آن همه برای گفت‌وگوی دو همسایه سفیدپوست وقت میگذارد، ندارد). در ایوان چند تن از دوستان و اقوام مرد هستند. باب ایول، پدر شرور که دخترش را به دروغ کتک زده، از سایه بیرون می‌آید و به یکی از آنها می‌گوید: «پسر، برو توی خانه و آتیکاس فینچ را بیرون بیاور». یکی از مردها این کار را می کند، ایول به صورت آتیکاس تف می اندازد، آتیکاس به او خیره می شود و دور می شود. سیاه‌پوستان در این صحنه به‌عنوان شخصیت‌ با آنها رفتار نمی‌شود، بلکه به‌عنوان یک تکیه‌گاه هستند، آنها کاملاً در لانگ شات حفظ می‌شوند. کلوزآپ ها به قهرمان و شرورهای سفیدپوست اختصاص دارد. ممکن است در سال ۱۹۳۲ وضعیت آلاباما به گونه‌ای بوده باشد که این مرد سفیدپوست، که مردم در آن ایوان دروغی برای محکوم کردن تام رابینسون دیده می شوند، می‌توانسته پس از اینکه تازه فهمیده او کشته شده ، به تنهایی به سمت آنها برود. با “پسر” گفتن، که قابل لمس نمی شود. اگر ترس سیاه‌پوستان از سفیدپوستان در آن روزها آنقدر عمیق است، پس بقیه فیلم در یک دنیای رویایی می گذرد. نتیجه خوشبینانه اش شامل حمله ناجوانمردانه ایول به اسکات و جیم و ظاهر شدن ناگهانی بو رادلی مرموز (رابرت دووال، در اولین اجرای خودش بر پرده سینما) است تا آنها را نجات بدهد. ایول با فرورفتن چاقو به زیر دنده هایش می میرد. بو از داخل خانه پیدایش می شود، توسط دختر به عنوان ناجی آنها شناخته می شود و آنها به زودی در کنار هم روی تاب ایوان جلویی می نشینند. کلانتر معتقد است که با متهم کردن بو به کشتن ایول، هیچ سودی حاصل نمی شود. این شبیه “کشتن مرغ مقلد” است و ما از قبل در فیلم می دانیم که شما می توانید به همه کسانی که می خواهید شلیک کنید، اما نه به مرغ های مقلد — زیرا تنها کاری که آنها انجام می دهند این است که آواز بخوانند تا موسیقی را به باغ بیاورند. فیلم دقیقاً توصیفش از بو رادلی ساکت نیست، اما ما متوجه موضوع شدیم. این یادداشتی دشوار است که باید به آن پایان داد، زیرا بو رادلی را به معنای واقعی کلمه بالهایش را بیرون می‌آورد تا واقعیت‌ها به انحراف کشیده شود: مرد سیاه‌پوست بی‌گناه برای جنایتی که هرگز اتفاق نیفتاده ، توسط هیئت منصفه سفیدپوست محکوم می شود. شواهدی فراوانی وجود دارد و او در شرایط غامضی به ضرب گلوله کشته می شود. اکنون انتظار می رود که احساس خوبی داشته باشیم زیرا این اتفاقات باعث شده که بو از خانه خارج شود. اینکه بو رادلی، باب ایول را میکشد، ممکن است عادلانه باشد، اما این مساوات نیست. کلانتر می گوید: “بی دلیل مرد سیاهپوستی مرده و حالا مسبب آن هم مرده است. بگذارید مرده این بار مرده دیگری را دفن کند.” اما شک دارم که تام رابینسون یا باب ایول بخواهند توسط دیگران دفن شوند. “کشتن مرغ مقلد” همانطور که گفتم مانند یک کپسول زمان است. این تقوای لیبرالی، زمانه بی گناه تر، اوایل دهه ۱۹۶۰ را بیان می کند، و به راحتی از واقعیت های شهر کوچک آلاباما در دهه ۱۹۳۰ می گذرد. یکی از دراماتیک‌ترین صحنه‌ها نشان می‌دهد که اوباش روبه‌روی آتیکاس قرار می‌گیرند اوکه شب قبل از محاکمه تام رابینسون به تنهایی روی پله‌های زندان نشسته است. اوباش مسلح هستند و آماده هستند که وارد شوند و رابینسون را حلق آویز کنند، اما دختر (اسکات) وارد صحنه می شود، کشاورز فقیری را که با پدرش دوست شده است، می شناسد و او (و همه مردان دیگر) را شرمنده می کند تا آنجا را ترک کنند. گفتار او یک تمرین استراتژیک حساب شده است که به عنوان کلمات معصومانه یک کودک صحنه را پر می کند . تصویر چشمانش نشان می دهد که او دقیقاً متوجه شده است که دارد چه کار می کند. آیا یک کودک می تواند در آن زمان، در آن مکان، آن دار و دسته را دور بزند؟ فکر می کنم طریقه ارائه آن زیاد خوب نیست .
    راجر ایبرت

  • no avatar
    Hamid A پاسخ جمعه , 30 ژوئن 2023

    فیلمی آرام و تأثیر گذار.
    “گرگوری پک” دقیقا مناسب نقش Atticus Finch بود ؛
    وکیلی آرام-مهربان-شجاع-شرافتمند و دموکرات.

برای استفاده از همه امکانات ,لطفا در سایت عضو شوید

عضویت در سایت ورود به پنل کاربری

ژانرها